۱۳۹۵ بهمن ۸, جمعه

135

به قدری زندگی و اهداف خالی و پوچ شدن که ماکزیمم زمان تعطیلی که میتونم تحمل کنم یه روز در هفته اس که اونم در خواب سپری میشه. 
جمعه ها کلن اینطورم که زودتر فردا شه حواسم به کارم پرت شه و روزا بگذره

۱۳۹۵ دی ۲۴, جمعه

134

از بین پسرانی که ریز  نخ میدن اونی که جلسه دفاعش دعوتت میکنه لزوما تو کفت نیس  و قرار نیس به این بهانه تو رو به ننه باباش نشون بده. ولی مطمئنا اونی که تو رو به جلسه دفاعش دعوت نمیکنه عمرا نمیخواد یک درصد تو رو به ننه باباش نشون بده.

۱۳۹۵ دی ۲۱, سه‌شنبه

133

دقیقا روزهای بیکاری و رو تخت و با فیلم ها و لپ تاپ لش کردگی هاست که بیعشقی و تنهایی فشار میآورد.
و فکر شوم اینکه از 18 سالگی به  اینور تنها و تنها این قلب یکی دو بار تپیده ....
چقدر دوست نداشتنی ها دورو برم رو گرفتن