یه اتفاق عجیبی در مورد عکس العمل نشون دادنای من افتاده چند ساله
با تاخیر همراه هست
در مورد هر زمینه ای
بین دو روز تا دو هفته طول میکشه تا من عکس العمل نشون بدم
بابا سکته کرده بود. بیمارستان بود. بیست روز طول کشید.
حالش خوب شد برگشت خونه
تازه افتاد برام
یه هو از بیستمین روز گریه ها و کابوس ها شروع شد
نخوابیدن ها
هر شب تو خواب یکی از اعضای خانواده رو از دست دادن ها
چندین ماه طول کشید تا این فاز از سیستم خارج شه
بعد تر ها بازم اتفاق افتاد
جاهایی که باید در لحظه میترسیدم. در لحظه خوشحال میشدم ناراحت میشدم. عصبانی میشدم. جیغ و داد میزدم یا گریه میکردم
اون لحظه هیچ حسی نداشتم
از دو سه روز بعد تازه شروع میشد
تازه میفتاد
اینو دوس ندارم
چون درست وقتی فکر میکنم این اتفاق هی اثری روم نذاشته یه هو لود میشه
یه هو احساسات نهان فوران میکنه زهرشو میریزه
من ازونام که اگه یکی بمیره گریه نمیکنم
یه ماه بعدش میفهمم چی شده.
و درست زمانی که اصل قضیه گذشته و تنها شدی
درست زمانی که فکر میکنن کنار اومدی
تازه همون لحظه اس که احتیاج دارم باشید کنارم
ولی نیستید.