خوبه یادی کنم از دو روز پیش که تو داروخونه ، دکتر داروخونه یه هو دوس دختر سابق یکی از دوستان پسرت از آب درمیاد
و اون لحظات آکوردی که تو چشم من نگاه میکرد و میگفت دارو ها رو چه جوری باید بخورم و تلاش میکردیم که به روی خودمون نیاریم که همدیگه رو میشناسیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر