۱۳۹۷ فروردین ۶, دوشنبه

154

ازت متنفرم
ده ساله ازت متنفرم. 
سال های اول هر روز هر ثانیه به این موضوع فکر میکردم که ازت متنفرم.
بعدش دیدم دارم خودمو به خاطر موجود پست و بیخودی مثل تو بیمار میکنم. 
بی حس شدم.
ولی نمیتونم نگم که ازت متنفرم
ازینکه ده ساله مثل زالو اومدی تو خانوادمون و داری خونمونو تا قطره آخر میمکی متنفرم.
ازینکه خواهرمو مادرمو زجر میدی متنفرم
از اینکه من و نسبت به هر مدل جنس مذکری بدبین کردی متنفرم
ازینکه وجودت، حضورت به تنهایی باعث شد من هیچ وقت نتونم مردی رو دوست داشته باشم متنفرم.
ازینکه وقتی با مردی معاشرت میکنم، کوچکترین شباهتی به تو داشته باشه درجا بلاکش میکنم متنفرم
ازینکه نمیذاری عاشق بشم متنفرم.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر